نظرات شما عزیزان:
30
دلت را سپردی به من و وعده همیشگی دادی
گفتی که با من همیشه چشمه زلال عشق در قلبت میجوشد
گفتی همیشه آرامـی همـیشه بـه امیــد بــودنم زنــده میـمانی
مدتی است که روزها ، سرد گذشته از سردی هوا ، آب چشمه ی عشقت یخ بسته
رگهای قلـبم بی آب است به یـک کویر خشک رسـیدن هـم بهتر از بـاریدن باران است
فصل عشق تو ، رو به خزان است با تو بودن مثل رفتن به سوی یک کلبه ی بی نام و نشان است
بی خیال ، از عشق نگو برایم بهانه ات را بیاور که منتظر شنیدن آنم
تو هنوز کتاب عشق را نخوانده ای و آمده ای به سراغ صفحه آخرش
هنوز باران عشق را ندیده ای و زیر آسمان آفتابی نشسته ای به انتظار باریدنش
اول بیا و بعد بگو می خواهی بروی تو هنوز نیامده داری میروی
اگر این اسـت امروز تو ، وای به حال فردایت دیگر حوصله ندارم سر کنم با غمهایت
بارها رفتی و خودم آمدم به سراغت ، این بار دگر حتی نمینشینم چشم به راهت
باور اینکه تو از خوبها نیستی برایت بسی دشوار است اما این دست خودت نیست تو همینی
دیدنت حالم را خراب میکند ، زین پس به جای تو با تنهایی قرار میگذارم
اینگونه قلبم با تنهایی روزهایش را فردا میکند
دلت به حالم نسوزد ، اینک این حال من است که سوخته ، چشمهای خیسم
به انتهای جاده ای که تو را در آن ندارد چشم دوخته و می شمارد
ثانیه هایی که از رویاهایم فراری اند
به جای نفس آه میکشم و به جای غم حسرت میخورم ، خاطره هایم را جا میگذارم
و دیگر جای قدمهایت پا نمیگذارم
نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن
نه اشکی برای ریختن ، نه قلبی بـرای تپیدن
نه فکر اینکه تنها میشوم ، نه یاد آنکه فراموش میشوم
بی آنکه روشن باشم ، خاموش شدم ، غنچه هم نبودم ، پرپر شدم
بی آنکه گناهی کرده باشم ، پر از گناه ، یخ بسته ام دیگر ای خدا
تحملش سخت است اما صبر میکنم ، او که دیگر رفته است ، با غمها سر میکنم
شـکسـت بـال مـرا برای پرواز ، سـوزاند دلــم را ، مـن مانـده ام و یـک عالـمه نـیـاز
نه لحظه ای که آرام بمانم ، نه شبی که بی درد بخوابم
نه آن روزی که دوباره او را ببینم ، نه امروزی که دارم از غم رفتنش میمیرم
نه به آن روزی که با دیدنش دنیا لرزید ، نه به امروزی که با رفتنش دنیا دور سرم چرخید
پر از احساس اما بی حس ، لبریز از بی وفایی، خالی از محبت
این همان نیمه گمشده من است
پس یکی بیاید مرا پیدا کند ، یکی بیاید درد دلهای بی جواب مرا پاسخ دهد
یکی بیاید به داد این دل برسد ، اینجا همیشه آفتابی نبوده ، هوای دلم ابری بوده
مینوشتم ، نمیخواند ، اگر نمی رفتم ، نمی ماند ، رفتم و او رفته بود
همـه چیز را شکـسته بـود ، روی دیوار اتاق نوشته بود که خسته بود
دلی را عاشق کنی و بعد خسته شوی ، محال است که به عشق وابسته شوی
با عشق به جنون رسیدم ، همه چیز را به جان خریدم
جانم به درد آمـــد و روحــم در عـــذاب ، لعنــت بر آن احسـاس ناب
که دیگر از آن هیچ نمانده ، هیچکس هنوز آن شعر تلخ مرا نخوانده
درباره وب
جستوجو
ویژه مدیریت وب
نويسندگان
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
●•▪·· Bitty
··▪•●
و آدرس
bitty.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
برچسبها وب
اس ام اس (58)
عاشقانه (15)
اس ام اس عاشقانه (11)
اس ام اس غمگین (9)
پیامک عاشقانه (7)
پیامک دلتنگی (6)
اس ام اس (6)
پیامک احساسی (5)
تنهایی (4)
شعر عاشقانه (4)
دلشکستگی (4)
sms (4)
اس ام اس طنز (4)
شعر (4)
حامیان بلک اسکین
تاريخ : چهار شنبه 11 بهمن 1391
| 16:40 | نویسنده : Elham | آخرین مطالب
پيوندهای روزانه
آی پی شما
ساعت
بینندگان عمومی
آرشیو مطالب
حامیان بلک اسکین
امکانات وب
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 161622
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 110
تعداد آنلاین : 1